هفتمین ویدیو مافیای تحریف | شهر سرپوشیده
با فرارسیدن سال ۴۱ هجری و روی کار آمدن معاویه بن ابی سفیان مافیای تحریف به اوج قدرت خود رسید و فعالیت های خود را به شدت گسترش داد. او همیشه در صدد کتمان فضائل امیرالمومنین و ساخت احادیث دروغین برای خلفای سه گانه بود حدیث مدینه از احادیثی است که بزرگان شیعه و سنی آن را نقل کرده اند. این حدیث به افضلیت، اعلمیت و امامت امیرالمومنین تصریح می کند. رسول خدا فرمودند من شهر علم و علی باب علم من است. دشمن برای اینکه این فضیلت اختصاصی امیرالمومنین را خدشه دار کند به این روایت مطالبی را اضافه کرد و به دروغ آن را به رسول خدا نسبت داد که من شهر علم هستم ابوبکر اساس آن و عمر دیوار آن و عثمان سقف آن و علی درب آن و معاویه حلقه و کوبه در این شهر است. روایتی که در نگاه اول شاید مایه تعجب ما بشود که مگر می شود شهر سقف داشته باشد یا به اساس و یا کوبه در نیاز داشته باشد؟! رسول خدا برای بیان جایگاه علی بن ابی طالب تشبیهی فرمودند که راه رسیدن به علم من پیامبر منحصر در علی بن ابی طالب است ولی دیگر نیازی به سقف و دیوار و کوبه در نیست این نشان می دهد داستان کمی سوال برانگیز است و باید در لابلای تاریخ ذره بینِ تحقیق را به دست گرفت ابن ابی الحدید معتزلی،فقیه شافعی قرن هفتم، از کتاب الاحداث مدائنی متوفای ۲۲۵ هجری نقل می کند که معاویه، از رئسای اصلی مافیای تحریف، بخش نامه های مختلفی به کارگزارانش در چندین مرحله نوشت که به سه مورد مهم آن اشاره می شود مرحله اول ذمه ام بری است از بیان کنندگان فضائل علی بن ابی طالب و خاندانش مرحله دوم پیروان و دوستاران عثمان و روایت کنندگان فضیلت های او را به خود نزدیک کنید و همه روایت های آنها را ، به همراه نام او و پدر و خاندانش برایم بنویسید. مرحله سوم حدیث های فراوانی درباره عثمان در سرزمین های مختلف رواج یافته است. از این به بعد، از مردم بخواهید تا درباره فضیلت های صحابه و خلفای پیشین نقل روایت کنند.به ازای هر خبری که مسلمانی درباره ابوتراب روایت می کند، حدیثی مناقض آن درباره صحابه بیاورید؛ که این نزد من دوست داشتنی تر و خوشحال کننده تر است با این بخش نامه چندین مرحله ای علاوه بر اینکه لعن امیر مومنان و شکنجه و کشتار شیعیان ایشان در جامعه گسترش پیدا کرد، هدایای فراوانی که معاویه برای جاعلان حدیث معین کرد، باعث شد افراد برای پول و مقام به رقابت پرداختند. این اعترافات تاریخی به خوبی نشان دهنده این است که چگونه یکی از سهامداران اصلی کارخانه جعل حدیث، مسیر هدایت و شناخت هادیان واقعی را تغییر داد. او مروج و احیا کننده افرادی بود که سنگ بنای ظلم را گذاشتند. اگر کارخانه تحریفات معاویه نبود در حال حاضر این همه احادیث دروغین در فضلیت دشمنان اهل بیت وجود نداشت. سنگ بنایی که مدرسه سقیفه گذاشت با تدبیر معاویه استوار شد.
Covered city
With the arrival of the year 41 after the migration and when Muawiya the son of Abi Sufyan came to power, the corruption mafia reached the peak of its power and greatly expanded its activities. He was always trying to hide the virtues of commander of the faithful’s Ali (p.b.u.h) and to create false hadiths in praise the three Caliphs. The hadith “Ana Madina al-Elm…” (I am the city of knowledge…) is one of the hadiths narrated by Shia and Sunni scholars, this hadith specifies the preference, superiority of knowledge and leadership of the Commander of the faithful’s Imam Ali (p.b.u.h). The Messenger of God said: »I am the city of knowledge and Ali is the door of my knowledge«. In order to devalue this special virtue of Imam Ali (p.b.u.h), the enemy added some content to this narration and falsely attributed it to the Messenger of God, as follows: I am the city of knowledge, Abu Bakr is its foundation, Omar is its wall, Uthman is its roof, Ali is its door and Muawiya is the ring of the door of this city. Maybe at first glance it makes us wonder if the city also has a roof? Or does it need a base or a door ring?! To express the position of Ali ibn Abi Talib (p.b.u.h), the Messenger of God used an analogy and said that »the way to attain my knowledge is limited to following “Ali ibn Abi Talib”«. But there is no need to a roof, a wall, a ring, or a door knocker. This shows that the story is a bit questionable and one should take a research magnifying glass in front of the pages of history and separate the correct hadiths from the false ones. “Ibn Abi Al-Hadid Mu’tazili”, the Shafi’i jurist of the 7th century, narrates from the book “Al-Ahdaath” written by “Madaeni” (who died in 225 AH), that Mu’awiyah, one of the main leaders of the distortion’s Mafia, in several stages, sent different letters to His agents, wrote that three of the most important of them are mentioned:
The first stage: I am not responsible to protect the life and blood of those who mention the virtues of “Ali ibn Abi Talib” and his family.
Second stage: Bring the followers and friends of Uthman and the narrators of his virtues close to you (make them your close ones) and write me all their narrations along with the names of the narrators and the names of their fathers and their families.
The third stage: many hadiths about Uthman have been popularized and published in different lands. From now, ask people to narrate narrations about the virtues of the previous companions and Caliphs. For every hadith that a Muslim narrates about Abu Turab (Ali ibn Abi Talib), bring a hadith that contradicts it about the Sahaba; This work is more lovely and happy for me.
With this multi-stage letter, in addition to the fact that the curse of Imam Ali (p.b.u.h) and the torture and killing of his Shiites spread in the society, the many gifts that Muawiya set for the forgers of “hadith” made people compete for money and status. These historical confessions are a good indication of how one of the main founders of forgery of hadith changed the path of guidance and the recognition of true guides. He was the promoter and reviver of the people who founded the foundation of oppression. If these distortions were not done by Muawiya, there wouldn’t be all these false hadiths about the virtues of the enemies of the Ahl al-Bayt (p.b.u.t). The foundation stone laid by “Saqeefah” school was established by “Muawiya’s contrivance.
