علی جلالی
اهل سنت با توجه به کلام «الصحابة کلهم عدول» و روایت اقتدای به صحابه، جایگاه بالایی برای صحابه قائل هستند. اهانت به صحابه را کفر میدانند و هر گونه مطاعن صحابه را بر نمیتابند.
با توجه به این جایگاه، وقتی به تاریخ مینگریم دچار تعارضاتی میشویم که چگونه میشود همه صحابه عادل باشند؛ و یا چگونه اگر به هر کدام اقتدا کنیم هدایت میشویم؟! با نگاهی به یک نمونۀ تاریخی، یعنی انتخاب یزید به جانشینی توسط معاویه، باطل بودن این مطلب برای ما ثابت میشود. در این نوشتار، بیان میکنیم که معاویه، که اهل سنت او را از اصحاب رسول خدا صلی اله علیه و آله و سلم میدانند، چطور برای به قدرت رساندن فرزند شومش، به رأی و نظر صحابه توجهی نکرده، بلکه عدهای از صحابه را به قتل رسانده است. این نشان میدهد معاویه هیچ ارزش و جایگاهی برای مصاحبت با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که این همه اهل سنت از آن دفاع کردهاند، قائل نیست.
معاویه در سالهای آخر عمر خود تصمیم گرفت فرزندش یزید را به جانشینی خود انتخاب کند. جامعۀ اسلامی مخصوصاً بزرگان، میدانستند که شخصیت فاسدی چون یزید برای این جایگاه مناسب نمیباشد لذا با این تصمیم صریحاً و یا تلویحاً به مخالفت پرداختند.
اعتراض صحابه
در این اینجا به چند مورد از این مخالفتها که توسط صحابه صورت گرفته اشاره میکنیم:
- عبدالرحمن بن ابی بکر: عبدالرحمن فرزند ابوبکر، از صحابه رسول خدا است[۱]. او مخالفت خود را به مروان که قصد بیعت گرفتن از مردم مدینه برای یزید را داشت اظهار نمود.[۲]
- عایشه بنت ابی بکر: عایشه دختر ابوبکر و همسر رسول خدا، از افرادی است که به مخالفت با انتخاب یزید در دیدار معاویه از او تصریح کرده است.[۳]
- عبدالله بن زبیر: عبدالله فرزند زبیر بن عوام و از صحابه رسول خداست. معاویه وقتی نظر عبدالله را درباره جانشینی یزید پرسید، عبدالله غیر مستقیم او را از این کار نهی کرد ولی با اهانت و تمسخر معاویه مواجه شد.[۴]
- أحنف بن قیس: أحنف بن قیس او را در زمره صحابه رسول خدا آورده اند.[۵] معاویه از او دربارۀ بیعت با یزید سؤال کرد، او گفت اگر راست بگویم و بیعت را نپذیرم از تو (معاویه) میترسم و اگر دروغ بگویم از خدا میترسم.[۶]
- عبدالله بن عمر: عبدالله فرزند عمر بن خطاب، از صحابه رسول خدا است. او در جریان بیعت گیری مروان از مردم مدینه به این انتخاب اعتراض، و مخالفت کرد.[۷]
- حسین بن علی علیه السلام: حضرت امام حسین فرزند امیرالمومنین و میوه دل رسول خدا علیهم السلام است. اهل سنت ایشان را از صحابه رسول خدا میدانند. ایشان هم با جانشینی و بیعت با یزید مخالفت کرده، و بیاناتی را در این باره فرموده است.[۸]
قتل صحابه
معاویه برای به حکومت رساندن یزید، عدهای را به قتل رساند که برخی از آنها از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودهاند، به عنوان نمونه به سه صحابی اشاره میشود:
- عبد الرحمن بن خالد بن ولید: عبد الرحمن فرزند خالد بن ولید، از اصحاب رسول خدا است.[۹] معاویه وقتی دید مردم بعد او برای حکومت به عبدالرحمن اقبال فراوانی نشان دادند، او را به قتل رساند.[۱۰]
- امام حسن بن علی علیهما السلام: حضرت امام حسن فرزند امیرالمومنین و میوه دل پیامبر علیهم السلام، در نظر اهل سنت از صحابه رسول خدا است. معاویه در صلحنامه بعد جنگ با امام حسن علیه السلام که هم صحابی است و خلیفه مسلمین[۱۱]، متعهد میشود که حکومت را بعد مرگ خود به امام حسن علیه السلام برگرداند و به فرد دیگری واگذار نکند[۱۲] اما به این عهد خود عمل نکرده و برای فرزندش یزید از مردم بیعت گرفت.
معاویه میدانست تا زمانی که امام حسن علیه السلام زنده است، برای بیعت یزید نمیتوان قدمی برداشت[۱۳] لذا تصمیم گرفت حضرت را به شهادت برساند.[۱۴] - سعد بن ابی وقاص: سعد فرزند ابی وقاص، از صحابه رسول خدا است. او تنها بازمانده از جمع شورای شش نفره خلافت بود که عمر بن خطاب آنها را صاحب صلاحیت برای این مقام می دانست. معاویه برای اینکه سعد مشکلی برای او ایجاد نکند او را به قتل رساند.[۱۵]
پینوشتها
[۱] عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق، يكنى أبا عبد الله. وقيل: بل يكنى أبا محمد بابنه محمد الذي يقال له أبو عتيق، والد عبد الله بن أبي عتيق
الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ۲ / ۸۲۴
[۲] وهو الذي قال لمروان لما دعي إلى بيعة يزيد: إنما يريدون أن يجعلوها كسروية أو هرقلية
المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ۵ / ۲۹۹
[۳] أنت – والله يا أم المؤمنين – العالمة بالله وبرسوله ، دللتنا على الحق ، وحضضتنا على حظ أنفسنا ، وأنت أهل لأن يطاع أمرك ، ويسمع قولك ، وإن أمر يزيد قضاء من القضاء ، وليس للعباد الخيرة من أمرهم ، وقد أكد الناس بيعتهم في أعناقهم ، وأعطوا عهودهم على ذلك ومواثيقهم ، أفترين أن ينقضوا عهودهم ومواثيقهم؟ فلما سمعت ذلك عائشة علمت أنه سيمضي على أمره ، فقالت : أما ما ذكرت من عهود ومواثيق ، فاتق الله في هؤلاء الرهط ، ولا تعجل فيهم ، فلعلهم لا يصنعون إلا ما أحببت
الإمامة والسياسة، ۱ / ۲۰۵
[۴] فقال؛ لعبد الله بن الزبير: ما ترى في بيعة يزيد؟
قال: يا أمير المؤمنين إني أناديك ولا أناجيك، إن أخاك من صدقك، فانظر قبل أن تتقدم، وتفكّر قبل أن تندّم، فإن النظر قبل التقدّم، والتفكر قبل التندم.
فضحك معاوية وقال: ثعلب رواغ! تعلمت السجع عن الكبر، في دون ما سجعت به على ابن أخيك ما يكفي.
العقد الفريد، ۵ / ۱۱۷
[۵] ابن عبدالبر مانند ابونعیم اصفهانی او را در زمره صحابه آورده است. ابن عبدالبر دلیل این کار را این بیان می کند که او در عهد پیامبر اسلام آورده است. اگر چه رسول خدا را ندیده ولی حضرت برای او دعا کرده است.
كان قد أدرك النبي صلى الله عليه وسلم ولم يره، ودعا له النبي صلى الله عليه وسلم، فمن هنالك ذكرناه في الصحابة، لأنه أسلم على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم
الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ۱ / ۱۴۴؛ معرفة الصحابة، ۱ / ۳۶۷
[۶] ثم التفت إلى الأحنف فقال: ما ترى في بيعة يزيد؟قال: نخافكم إن صدّقناكم، ونخاف الله إن كذبنا
العقد الفرید، ۵ / ۱۱۷
[۷] ثم كتب إلى مروان بن الحكم عامله على المدينة أن ادع أهل المدينة إلى بيعة يزيد؛ فإن أهل الشام والعراق قد بايعوا. فخطبهم مروان فحضّهم على الطاعة وحذّرهم الفتنة، ودعاهم إلى بيعة يزيد، وقال: سنة أبي بكر الهادية المهدية. فقال له عبد الرحمن بن أبي بكر: كذبت… وتكلم الحسين بن علي، وعبد الله بن الزبير، وعبد الله بن عمر وأنكروا بيعة يزيد، وتفرق الناس
العقد الفرید، ۵ / ۱۱۹
[۸] همان
[۹] عبد الرحمن بن خالد بن الوليد بن المغيرة القرشي المخزومي، أدرك النبي صلى الله عليه وسلم، ولم يحفظ عنه، ولا سمع عنه، وأبوه خالد بن الوليد من كبار الصحابة وجلتهم
الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ۲ / ۸۲۹
[۱۰] لما شاور معاوية أهل الشام فيمن يوليه الخلافة، وأشاروا بعبد الرحمن؛ أسرها معاوية في نفسه، ثم إن عبد الرحمن مرض، فأمر معاوية طبيبا يهوديا كان مكينا عنده، واسمه ابن أثال، وضمن له معاوية مالا مع إسقاط خراجه وتوليته حمص، فسقاه شربة، فمات
الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ۲ / ۸۳۰؛ مرآة الزمان في تواريخ الأعيان، ۷ / ۹۶؛ الوافي بالوفيات، ۱۸ / ۸۶
[۱۱] هیتمی درباره خلافت امام حسن علیه السلام می نویسد:
هو آخر الخلفاء الراشدين بنص جده صلى الله عليه وسلم ولي الخلافة بعد قتل أبيه بمبايعة أهل الكوفة فأقام بها ستة أشهر وأياما خليفة حق وإمام عدل وصدق تحقيقا لما اخبر به جده الصادق المصدوق صلى الله عليه وسلم بقوله (الخلافة بعدي ثلاثون سنة)
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ۲ / ۳۹۷
ابن خلدون در «مقدمه» بر تاریخ در بحث از دوازده امام می گوید پیامبر(ص) فرموده اند: «خلافت پس از من سی سال یا سی و یک سال یا سی و شش سال خواهد بود که انقضای آن در خلافت امام حسن(ع) می باشد
الخلافة بعدي ثلاثون أو إحدى وثلاثون أو ستّ وثلاثون وانقضاؤها في خلافة الحسن
تاريخ ابن خلدون، ۱ / ۴۰۶
[۱۲] در پاورقی کتاب البدایة و النهایة درباره مواد صلحنامه امام حسن علیه السلام و معاویه آمده:
المادة الثانية: أن يكون الأمر للحسن من بعده [تاريخ الخلفاء للسيوطي ص ۱۹۴ والاصابة ۲ / ۱۲ و ۱۳ الامامة والسياسة ص ۱۵۰ دائرة معارف وجدي ۳ / ۴۴۳] وليس لمعاوية أن يعهد به إلى أحد [المدائني فيما يرويه عنه ابن أبي الحديد ج ۴ / ۸ والفصول المهمة لابن الصباغ وغيرهما]
البداية والنهاية، ۸ / ۱۸
فاصطلح معه على أن لمعاوية الإمامة ما كان حيا ، فإذا مات فالأمر للحسن
الإمامة والسياسة، ۱ / ۱۸۴
وفي رواية أن الحسن آثر الصلح مع معاوية على أن يظفر بالخلافة ما كان حيًا، فإذا مات فالأمر للحسن
تاريخ الخلفاء الراشدين الفتوحات والإنجازات السياسية، ص۴۸۴
[۱۳] مع أن أهل الحجاز وأهل العراق لا يرضون بهذا ، ولا يبايعون ليزيد ما كان الحسن حيا
الإمامة والسياسة، ۱ / ۱۹۱
[۱۴] قال أبو الفرج و مات شهيدا مسموما دس معاوية إليه و إلى سعد بن أبي وقاص حين أراد أن يعهد إلى يزيد ابنه بالأمر بعده سما فماتا منه في أيام متقاربة و كان الذي تولى ذلك من الحسن زوجته جعدة بنت الأشعث بن قيس بمال بذله لها معاوية
شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ۱۶ / ۲۹
ودس معاوية إليه حين أراد أن يعهد إلى يزيد بعده، وإلى سعد بن أبي وقّاص سمّا فماتا منه في أيام متقاربة
مقاتل الطالبيين، ص ۶۰
روى شعبة أن سعداً والحسن بن على ماتا في يوم واحد قال ويرون أنّ معاوية سمّهما
البدء والتاريخ، ۵ / ۸۵
[۱۵] همان
بازدیدها: ۰