جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قتل و کشتار و اهانت به صحابه توسط یک صحابی رسول خدا

🖋 علی جلالی

یکی از شخصیت‌های خون‌ریز تاریخ که اهل سنّت او را در زمره صحابه رسول خدا معرفی می‌كنند، بُسر بن ارطاة است.[۱] او از فرماندهان نظامی معاویه بود که به دستور او خون بسیاری از مسلمانان را بدون هیچ گناهی به زمین ریخت. درباره بُسر نوشته‌اند: در مکه و مدینه و یمن کارهای زشتی انجام داد.[۲]

او کسی بود که بر روی منبر به امیرالمومنین علیه السلام ناسزا می‌گفت.[۳]

بُسر در جنگ صفین در مقابل امیرالمومنین علیه السلام و در کنار معاویه حاضر بود. در نبرد با امیرالمومنین علیه السلام وقتی جراحت برداشت برای اینکه حضرت از او دست بردارد، مانند عمرو بن عاص کشف عورت کرد.[۴]

روزی بُسر در مسجد بصره بالای منبر رفت و اميرالمومنين علیه السلام را سبّ و تنقیص نموده و با الفاظ بسيار زشتی از ايشان ياد نمود، سپس به حاضرين در مسجد گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آيا سخنانی که درباره علی(علیه السلام) گفتم، راست نبود؟ ابوبکره  که يکی از حاضرين در مسجد بود، در پاسخ بُسر گفت: به خدا سوگند! سخنانی که درباره علی(علیه السلام) گفتی، درست نبود و دروغ است. بُسر دستور داد، ابوبکره را چنان زدند، که بي‌هوش شد، پس از مدّتی به هوش آمد. فرزندش به او گفت: پدر جان! مگر نمی‌دانی اين گروه، دشمنان علی(علیه السلام) هستند؟ ابوبکره گفت: فرزندم! … به خدا قسم! اگر پشه‌ای باشم و مجبور باشم، بر روی مردارها بنشينم، در اموری که علی(علیه السلام) وارد شده، دخالت نخواهم کرد، ولی بُسر بن ارطاة، مطالب دروغ و غير واقعی درباره علی(علیه السلام) گفت و ما را به خداوند قسم داد و گفت: آيا سخنان من راست نبود؟ من به‌خاطر قسمی که داده بود واقعيّت را گفتم. علی(علیه السلام) در اسلام، دارای سابقه درخشانی است و از اصل و نسب پاکی برخوردار بوده و هيچ‌گونه لقمه حرامی نخورده و مرتکب فحشا و زنا و ساير محرّمات نيز نشده است.[۵]

در این نقل تاریخی دو مطلب مورد توجّه است و آن اینکه بُسر بن ارطاة صحابی، علی بن ابی طالب علیه السلام صحابی را دشنام می‌دهد، بعد وقتی ابو ‌بكره ‌نفيع ‌بن ‌الحارث که او هم صحابی است[۶]، او را دروغگو می‌خواند، او را آنقدر می‌زند تا بی‌هوش می‌شود.

معاویه هنگامی که بُسر را به سمت حجاز و یمن فرستاد، یکی از دستورات او این بود که هر کسی که در اطاعت امر علی(علیه السلام) بود و با ما بیعت نکرد، به قتل برسان و اموالش را بگیر.

او در شهری که پر از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله بود طوری رفتار کرد که همگی ترسیدند، عدّه‌ای با معاویه بیعت کردند و عدّه‌ای فرار کردند، که بُسر خانه‌های آنان را خراب کرد.

ابوایوب انصاری صحابی عامل امیرالمومنین علیه السلام در مدینه و همچنین قثم بن عباس صحابی که عامل حضرت در مکّه بودند، فرار کردند.[۷]

در این گزارش تاریخی می‌بینیم که بُسر صحابی، به دیگر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله رحم نمی‌کند تا به جایی که مخالفان را کشته و خانه فراری‌ها را ویران می‌کند.

او در شهر مدینه، هر کسی را که، به او می‌گفتند در قتل عثمان شرکت کرده، به قتل می‌رساند.[۸] عثمان‌ی که اهل سنّت او را از صحابه رسول خدا صلی اله علیه وآله می‌دانند و توسط صحابه هم به قتل رسید.[۹]

یعنی یک صحابی، عدّه‌ای از صحابه را به جرم کشتن صحابی دیگر به قتل رساند.

بُسر بن ارطاة در نهایت گرفتار نفرین امیرالمومنین علیه السلام گشت و عقلش رو به نقصان رفته، دچار وسواس و دیوانگى شد. او پیوسته شمشیر طلب می‌کرد. براى او شمشیرى چوبی ساختند و مَشک باد کرده‌اى مقابلش مى‌گذاشتند که با شمشیر به آن مى‌زد و چون سوراخ می‌شد مشک را عوض مى‌کردند و پیوسته چنین بود تا هلاک شد[۱۰]

پی‌نوشت

[۱] الإصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، ۱ / ۴۲۲؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ۱ / ۱۵۷؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، ۱ / ۲۱۳؛ الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ذهبی، ۱ /۲۶۵

الجرح والتعديل، ابن أبي حاتم، ۲ / ۴۲۲؛ الوافي بالوفيات، صفدی، ۱۰ / ۸۰

[۲] … ففعل بمكة والمدينة واليمن أفعالا قبيحة

تاريخ ابن يونس المصرى، ۱ / ۶۳؛ تاريخ دمشق، ابن عساكر، ۱۰ / ۱۴۵؛ تهذيب الكمال في أسماء الرجال، مزی، ۴ / ۶۱؛ تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلانی، ۱ / ۴۳۶

[۳] خطب بسر عَلَى منبر البصره، فشتم عليا

تاریخ طبری، ۵ / ۱۶۷؛ نهاية الأرب في فنون الأدب، نویری، ۲۰ / ۲۹۱؛ المقفى الكبير، مقریزی،۲ / ۲۴۲ 

[۴] ذكر ابن الكلبي في كتابه في أخبار صفين أن بسر بن أرطأة بارز عليًا رضي الله عنه يوم صفين، فطعنه علي رضي الله عنه فصرعه، فانكشف له، فكف عنه كما عرض له فيما ذكروا مع عمرو بن العاص، ولهم فيها أشعار مذكورة في موضعها من ذلك الكتاب

الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، ۱ / ۱۶۵

[۵] ولما قدم بسر بن أبي أرطاة القرشي، ثم العامري، البصرة وكان معاوية بعثه لقتل من خالفه … ثم صعد المنبر، فذكر عليا بالقبيح وشتمه وتنقصه، ثم قال: أيها الناس أنشدكم بالله، أما صدقت؟ فقال أبو بكرة: إنك ‌تنشد ‌عظيما، والله ما صدقت ولا بررت. فأمر بأبى بكرة، فضرب حتى غشي عليه. فأفاق وابنه عبد الرحمن بن أبى بكرة قاعد عند رأسه، فقال له: يا أبة، ألم تعلم أن القوم أعداء الرجل؟

فقال: «يا بني، لعلك تظن أن أباك قال هذه المقالة رغبة منه في علي؟ والله لأن أكون ذبابا أنتقل على الجيف أحب إلي (من) أن أدخل فيما دخل فيه علي ولكنه قال فيه غير الحق، وسألنا بالله: «أما صدقت؟» فأخبرناه أنه لم يصدق. وأن عليا غير مطعون عليه في بطن ولا فرج ولا نسب ولا سابقة

أنساب الأشراف، بلاذری، ۱ / ۴۹۲

[۶] التاريخ الكبير، بخاری، ۹ / ۹۱؛ الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ۴ / ۱۵۳۰؛ أسد الغابة في معرفة الصحابة، ۴ / ۵۷۸

[۷] … واقتل كل من ‌كان ‌في ‌طاعة ‌علي إذا امتنع من بيعتنا، وخذ ما وجدت لهم من مال.

فلما دخل بسر المدينة أخاف أهلها وقال: إن بلدكم كان مهاجر نبيكم ومحل أزواجه والخلفاء الراشدين بعده، فكفرتم نعمة الله عليكم ولم تحفظوا حق أئمتكم حتى قتل عثمان بينكم فكنتم بين خاذل له ومعين عليه، ولم يزل يرهبهم حتى ظنوا أنه موقع بهم، ثم دعا الناس إلى بيعة معاوية فبايعه قوم وهرب منه قوم فهدم منازلهم. وكان عامل علي على المدينة يومئذ أبا أيوب خالد بن زيد الأنصاري فتوارى فأمر بسر أبا هريرة أن يصلي بالناس. ولما قرب بسر من مكة توارى قثم بن العباس، وكان (عامل علي)…

أنساب الأشراف، بلاذری، ۲ / ۴۵۴

وبعثه معاوية ” رضي الله عنه ” بقتل ‌من ‌كان ‌في ‌طاعة ‌علي عليه السلام

جمهرة النسب، ابن کلبی، ص ۲۷

الطبقات الكبرى – متمم الصحابة – الطبقة الخامسة، ۱ / ۲۱۳

[۸] وكان قد أقام بالمدينة ليس يقال له ‌هذا ‌أعان ‌على ‌عثمان ‌إلا ‌قتله

الوافي بالوفيات، صفدی، ۱۰ / ۸۳

فأقام بالمدينة شهرا فما قيل له في أحد إن هذا ممن أعان على عثمان إلا قتله ‌وقتل ‌قوما ‌من ‌بني ‌كعب ‌على ‌مالهم ‌فيما ‌بين ‌مكة ‌والمدينة ‌وألقاهم ‌في ‌البئر

تاريخ دمشق، ابن عساكر، ۱۰ / ۱۵۲

أقام بسر بن أبي أرطأة بالمدينة شهرا يستعرض الناس، ليس أحد ممن يقال ‌هذا ‌أعان ‌عَلَى ‌عثمان ‌إلا ‌قتله.

وقال عطاء بن أبي مروان: أخبرني حنظلة بن علي الأسلمي، قال: وجد قوما من بنى كعب وغلمانهم على بئر لهم فالقاهم في البئر

تاريخ الامم و الملوک، طبری، ۵ / ۱۷۶

[۹] لما راى الناس ما صنع عثمان كتب من بالمدينة من اصحاب النبي(صلی الله علیه و آله)الى من بالآفاق منهم- و كانوا قد تفرقوا في الثغور: انكم انما خرجتم ان تجاهدوا في سبيل الله عز و جل، تطلبون دين محمد (صلی الله علیه و آله)، فان دين محمد قد افسد من خلفكم و ترك، فهلموا فأقيموا دين محمد (صلى الله عليه و آله) فاقبلوا من كل أفق حتى قتلوه

طبری، محمد بن جریر، تاريخ الأمم و الملوک، ۴  / ۳۶۷؛ صفوت، احمد زکی، جمهرة رسائل العرب، ۱ / ۲۷۱

… فقال له هاشم: و ما أنت و ابن عفّان؟ إنّما قتله أصحاب محمّد (صلی الله علیه و آله) و قرّاء النّاس حين أحدث أحداثا و خالف حكم الكتاب و أصحاب محمّد(صلی الله علیه و آله) هم أصحاب الدّين و أولى بالنّظر في أمور المسلمين.

وقعة صفين، نصر بن مزاحم: ۳۵۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ۵ / ۴۳؛ ابن اثیر، علي بن أبي الكرم، الكامل في التاريخ، ۳  / ۳۱۳

[۱۰] فلما سمع أمير المؤمنين بقتلهما جزع جزعا شديدا ودعا علي بسر فقال اللهم اسلبه دينه وعقله فأصابه ذلك وفقد عقله فكان يهذي بالسيف ويطلبه فيؤتي بسيف من خشب ويجعل بين يديه زق منفوخ فلا يزال يضربه ولم يزل كذلك حتى مات .

الكامل في التاريخ، ابن اثیر، ۲ / ۷۳۴؛ نهاية الأرب في فنون الأدب، نویری، ۲۰ / ۲۶۲

و وسوس في آخر أيامه. قال ابن السّكن: مات و هو خرف.

الإصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، ۱ / ۴۲۲

وقالوا: خرف في آخره عمره

الاستيعاب في معرفه الاصحاب، ابن عبدالبر، ۱ / ۱۵۷

وكان قد وسوس فى آخر أيامه

تاريخ ابن يونس المصرى، ۱ / ۶۳؛ تاريخ دمشق، ابن عساكر، ۱۰ / ۱۴۵

 

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قتل و کشتار و اهانت به صحابه توسط یک صحابی رسول خدا