بسم الله الرحمن الرجیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریته محمّد و آله الطاهرین لاسیما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین.
خواندن زیارت عاشورا، مخصوصاً در ایام محرم و صفر، سنت همه ی بزرگان ما بوده و تا به امروز الحمدلله این سنت محفوظ است و تا روز قیامت محفوظ خواهد بود. کسی در سند زیارت عاشورا خدشه نکند و کسی در متن زیارت عاشورا خدشه نکند. زیارت عاشورا به همین متنی که در دست هست از متونی است که صادر شده است یقیناً. ما قطع به صدور زیارت عاشورا داریم. نظر ما در فقه و اصول این شد، هم چنانی که بعضی از اساتید ما نظرشان این بود و ما از آنها استفاده کردیم، که این مبانی رجالی و جرح و تعدیلی که در کتب رجال هست اینها به جهت ِوثوق ِبه صدور است. خب، اگر ما وثوق به صدور پیدا کردیم؛ نه از طریق توثیقات رجالیین، نه از طریق گفتن نجاشی و شیخ طوسی رحمة الله علیهما، نه از طریق این بحثهای رجالی ِاصطلاحی، برای ما کافی است. در مثل زیارت عاشورا وثوق به صدور برای همه پیدا میشود و وثوق شخصی نیست. این یک مطلب.
مطلب دوم این است که در دعاها، زیارت نامه ها و امثال اینها؛ در آن متنی که میخوانیم، تأمل کنیم. درست است که خود خواندن این دعا [مثلا] دعای کمیل آثار خاص خودش را دارد. خود خواندن ابوحمزه آثار خاص خودش را دارد، این درست است.
اما در یک مواقعی التفات به معانی این عبارات، یک برکات دیگری دارد. مرحوم جدّ بنده(مرحوم آیت الله العظمی سید محمدهادی حسینی میلانی از مراجع تقلید شیعه) زمانی که عمل جراحی سختی در مشهد داشتند، وقتی بیهوش بودند و از اتاق عمل ایشان را بیرون آوردند، درحال بیهوشی عبارتهایی از دعای ابوحمزه را میخواندند. که آن پروفسور خارجی که ایشان را عمل کرده بود و مسلمان نبود، پرسید که ایشان چه میگویند؟ کسی که آنجا بود برای پروفسور توضیح داد و او بلافاصله اعلان اسلام کرد. اعلان اسلام و تشیع کرد و در مشهد ماند و در مقابر شیعیان به خاک سپرده شد. گفت: من یکی از کشیشهای مسیحی را عمل کردم، عیناً مثل ایشان که بیهوش بود از اتاق عمل بیرون آوردیم و او شروع کرد به آواز خواندن درحال بیهوشی. من الان میفهمم حق با اسلام است و حق در اسلام است. این مرد تحصیل کردهی بزرگ در رشته خودش، به برکت اینکه یک عالم در حال بیهوشی دعای ابوحمزه را میخواند، مسلمان شد. در رشته خودش میفهمد، کسی که بیهوش هست آن امور باطنی خودش را بر زبان جاری میکند، درحالی که بیهوش است. آن ملکات خودش ظاهر میشود؛ بر زبان جاری میشود و بیهوش هست؛ لذا اجازه نمیدهند در آن ساعت کسی کنار این مریض باشد که مبادا اسراری را بر زبان جاری کند.
ما وقتی این دعاها و زیارت نامهها را میخوانیم، باید به معانی این دعاها و مفاهیم الفاظشان التفات پیدا کنیم. شما ببینید، وقتی بخواهیم محتوای زیارت عاشورا را به قول امروزی، دسته بندی کنیم؛ اولاً زیارت عاشورا تولی و تبری هست. هم تولی و هم تبری دارد و این اساس دین ما است «وهَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض» (بحارالأنوار ج۶۵ ص۶۳). و تبری در زیارت عاشورا فقط از آنهایی نیست که مباشرت داشتند در به شهادت رساندن سیدالشهداء علیه السلام. تبری در زیارت عاشورا هم از آن کسانی است که قبلاً برای این واقعه زمینهسازی کردند، هم تبری است از آن کسانی که به این واقعه تا روز قیامت رضایت دادند و می دهند.
مطلب سومی که در زیارت عاشورا هست. در دو جای زیارت عاشورا آمده که من خواننده آرزو میکنم فرج ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را، آمدن امام زمان را. چرا؟ بخاطر اینکه ایشان ولیّ ِدم (ولی دم یعنی ورثه مقتول که حق قصاص دارد) سیدالشهداء علیه السلام هستند. وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلْطَٰنًا فَلَا يُسْرِف في ٱلْقَتْلِ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورًا (الإسراء ۳۳). که امام زمان ولیّ ِدم سیدالشهداء علیه السلام هستند. اینجا یک نکتهای هست در «فَلَا يُسْرِف في ٱلْقَتْلِ» که دو جور قرائت شده این کلمه. یک قرائت این است که این «لا» لای ناهیه است که اسراف نکند در قتل؛ ولیّ ِدم در قتل اسراف نکند.
یک قرائت این است که این«لا» لای نافیه است نه ناهیه. «فَلَا يُسْرِفُ في ٱلْقَتْلِ» یعنی هرآنچه که به قتل برساند اسراف نکرده است. امام زمان بخاطر سیدالشهداء علیه السلام هرقدر از اشخاص، که صلاح بدانند و به قتل برسانند اسراف نکردهاند. این عظمت سیدالشهداء علیه السلام را میرساند.
سؤال میشود آیا کسانی را که مختار به جهنم فرستاد امام زمان با اینها چه میکنند؟ من جواب دادم و گفتم که حق قصاص امام زمان محفوظ است. او ولیّ ِدم است کاری که شده، شده. اما حق قصاص با چه کسی هست؟ با ولیّ ِدم است. او میتواند قصاص کند، میتواند عفو کند. پس این سوال هم به ذهن بعضی اشخاص میآید.
عرض من این است که در زیارت عاشورا ما باید توجه به امام زمان داشته باشیم و دعا کنیم و از خدا بخواهیم فرج حضرت را. شما ملاحظه کنید وقتی حضرت بقیة الله به دنیا آمدند. شب نیمه شعبان به ما نگفتند بروید به نجف، به امیرالمؤمنین علیه السلام تبریک بگویید. به ما نگفتند بروید به سامرا، به امام عسکری علیه السلام تبریک بگویید؛ به ما گفتهاند بروید کربلا زیارت سیدالشهداء علیه السلام به امام حسین علیه السلام تبریک بگویید. بنابراین کسی که زیارت عاشورا میخواند باید به یاد امام زمان باشد و از خداوند متعال فرج حضرت را جدّاً بخواهد.
یکی دیگر از مطالبی که در زیارت عاشورا هست، چیزهایی است که از خداوند متعال برای خودمان میخواهیم. «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» این چه معنایی دارد؟ توجه میکنید، وقتی این دعا را میخوانیم و این زیارتنامه را؛ از خداوند متعال میخواهیم که حیات ما، زندگیمان زندگی محمد و آل محمد علیهم السلام باشد. یعنی چه؟ زندگی محمد و آل محمد علیهم السلام چگونه بوده است؟ به تعبیر بنده زندگی پیغمبر اکرم و اهلبیت ایشان علیهم السلام در سه جمله خلاصه میشود: یک، رابطه با خداوند متعال. دو، رابطه با خانواده و اطرافیان. سه، رابطه با سائر مردم.
حالا فعلا خلاصهی زندگی پیغمبر اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام را اینطور بیان میکنم. ما در زیارت عاشورا از خداوند میخواهیم که زندگی ما، این چنین باشد. رابطهی پیغمبر اکرم و اهلبیت علیهم السلام با خدا چگونه بوده؟ عبادت، بندگی، طاعت.
رابطه ایشان با خانوادهشان در داخل خانواده چگونه بوده؟ روابطشان با سائر مردم چگونه بوده؟ و أمِتني مَماتهم. باز دعا میکنیم که موت ما، موت محمد و آل محمد علیهم السلام باشد. موت ما هم، موت آنها باشد. موتی باشد با اطمینان؛ موتی باشد با خاطرجمعی، که به وظایفم در این عالَم عمل کردهام و الان با خیال راحت دارم می روم. نه موتی باشد با حال اضطراب و نگرانی و تازه اول گرفتاری ما باشد. علاوه بر این، موتی باشد که شهادت باشد فی سبیل الله این یکی از آرزوهای هر مومنی هست.
این چند نکته ای بود که عجالتاً در مورد زیارت عاشورا به شما عرض کردم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[۱]. حضرت آیت الله العظمی سید محمدهادی حسینی میلانی (زادهٔ ۱۰ تیر ۱۲۷۴ در نجف – درگذشتهٔ ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ در مشهد) از مراجع تقلید شیعه ایرانی بود.
[۲] . بحارالأنوار ج۶۵ ص۶۳ / مستدرک الوسائل ج۱۲ ص۲۲۷ و ج۱۵ ص۱۲۹ / سفینة البحار ج۳ ص۵۸۰
[۳] . الإسراء ۳۳