ابن تیمیه در ردّ علامه حلّی رحمه الله درصدد بر آمده تا هر چه را که او در شأن و قدر و منزلت امامان از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام ذکر کرده، پاسخ بگوید، که از آن جمله احادیثی است که در شأن و منزلت امام رضاعلیه السلام است.
ابن تیمیه در رد علامه حلی رحمه الله درصدد بر آمده تا هر چه را كه او در شأن و قدر و منزلت امامان از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام ذكر كرده، پاسخ بگوید، كه از آن جمله احادیثی است كه در شأن و منزلت امام رضاعلیه السلام است. اینك به بررسی و نقد اشكالات او میپردازیم:
ابن تیمیه همچنین میگوید: «احدی از اهل علم به حدیث از او روایتی نقل نكرده و برای او حدیثی در كتب سته نیامده است. تنها برای ابوصلت هروی و امثال او است كه نسخههایی از پدرانش نقل كرده كه در آنها دروغهایی است كه خداوند صادقین از غیر اهل بیت را از آنها منزه كرده تا چه رسد به صادقین از اهل بیت».(1)
پاسخ:
اولا: بسیاری از فقها و محدثین اهل سنت از آن حضرت روایت نقل كردهاند:
واقدی میگوید: «علی - الرضاعلیه السلام - حدیث را از پدر و عموهایش و دیگران شنید و او شخصی ثقه بود...».(2)
حاكم نیشابوری مینویسد: «... از امامان حدیث عدهای از آن حضرت روایت نقل كردهاند؛ امثال: معلی بن منصور رازی، آدم بن ابی ایاس عسقلانی، محمد بن ابی رافع قصری قشیری، نصر بن علی جهضمی و دیگران...».(3)
ابن كثیر مینویسد: «حدیث را از پدرش و دیگران روایت كرده، و از او نیز جماعتی؛ همچون مأمون و ابوصلت هروی و ابوعثمان مازنی نحوی روایت كردهاند».(4)
مزی در شرح حال علی بن موسی الرضاعلیه السلام مینویسد: «از او ابوبكر بن احمد بن حباب بن حمزه حمیری نسابه، و ایوب بن منصور نیشابوری، و دارم بن قبیصة بن نهشل صنعانی، و ابواحمد داوود بن سلیمان بن یوسف غازی قزوینی - یك نسخه از كتاب - و سلیمان بن جعفر، و عامر بن سلیمان طائی - یك نسخهای عظیم - و عبدالله بن علی علوی، و امیرالمؤمنین ابوالعباس عبدالله مأمون بن هارون الرشید، و ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروی، و علی بن صدقه شطی رقی، و علی بن علی خزاعی دعبلی، و علی بن مهدی بن صدقة بن هشام قاصی - یك نسخه از كتاب - و محمد بن سهل بن عامر بجلی، و فرزندش ابوجعفر محمد بن علی بن موسی، و ابوجعفر محمد بن حیان تمار بصری، و موسی بن علی قرشی، و ابوعثمان مازنی نحوی، از او روایت نقل كردهاند».(5)
ذهبی مینویسد: «از او بنابر آنچه گفته شده: آدم بن ابی أیاس كه بزرگتر از او بود، و احمد بن حنبل، و محمد بن رافع، و نصر بن علی جهضمی، و خالد بن احمد ذهلی امیر، روایت نقل كردهاند».(6)
او همچنین در جایی دیگر میگوید: «علی بن موسی الرضا، ق، د، ت، یكی از بزرگان است. او امام ابوالحسن فرزند موسی كاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمد باقر، فرزند علی زین العابدین، فرزند حسین، فرزند علی بن ابی طالب، هاشمی، علوی، حسینی است. از پدرش و عبدالله بن ارطاة روایت نقل كرده است. و از او نیز فرزندش ابوجعفر، و ابوعثمان مازنی، و مأمون، و عبدالسلام بن صالح، و دارم بن قبیصه، و طایفهای روایت نقل كردهاند... او بزرگ بنی هاشم در زمان خود، و جلیلترین و داناترین آنان به حساب میآمد...».(7)
ثانیا: سه نفر از دارندگان صحاح شش گانه؛ یعنی ابن ماجه قزوینی، ابوداوود سجستانی و ترمذی از آن حضرت روایت نقل كردهاند.
ثالثا: به جهت جلالت قدر امام رضاعلیه السلام كه خود اهل سنت نیز بر آن اعتراف دارند، این سعادت برای اهل حدیث خواهد بود كه از بزرگواری همچون امام رضاعلیه السلام نقل روایت كنند، نه این كه اعتبار آن حضرت به این باشد كه كسی از علمای اهل سنت از او روایت نقل كرده باشد.
رابعا: اباصلت عبدالسلام بن صالح هروی كسی است كه از اصحاب امام رضاعلیه السلام و ملازمین آن حضرت بوده و احادیث و اخبار او را نقل كرده است. بلكه مزی او را خادم حضرت معرفی كرده است. در شرح حال اباصلت، او را عالم، فقیه، و ادیب معرفی كرده كه با اهل اهواء باطله؛ همچون مرجئه و جهمیه و زنادقه و قدریه مناظره میكرده و آنان را رد میكرده و در تمام موارد پیروزی با او بوده است... و به همین جهات و جهات دیگر عده زیادی از امامان او را توثیق كردهاند، كه از آن جمله میتوان به یحیی بن معین، امام جرح و تعدیل اشاره كرد».(8)
آری، تنها اعتراضی كه بر او شده این كه او شیعه است، و این در حالی است كه او را به صدق نسبت دادهاند.(9)
منابع:
1) منهاج السنة.
2) تذکرة الخواص، ص 351.
3) تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 7، ص 338، به نقل از او.
4) البدایة و النهایة، حوادث سنه 203.
5) تهذیب الکمال، ج 21، ص 148.
6) سیر اعلام النبلاء، ج 9، ص 387.
7) تاریخ الاسلام، حوادث سال 210-201.
8) تقریب التهذیب، ج 2، ص 358.
9) لسان المیزان، ج 1، ص 16