مروج الذهب: چون در سقیفه، با ابو بکر بیعت شد و روز سه شنبه بیعت همگانی صورت پذیرفت، علی علیه السلام بیرون آمد و [ به ابوبکر] گفت: کارهایمان را تباه کردی و مشورت نکردی و حقّ ما را رعایت ننمودی.
ابوبکر گفت: «آری؛ امّا از فتنه ترسیدم...». و هیچ یک از بنی هاشم، با او بیعت نکردند، تا آن که فاطمه - که خدای از او خشنود باد - از دنیا رفت. [1] .
الکامل فی التاریخ - به نقل از زُهْری -:علیعلیه السلام و بنی هاشم و زبیر، شش ماه پایداری نمودند و با ابو بکر بیعت نکردند، تا آن که فاطمه - که خدا از او خشنود باد! - در گذشت. آن گاه با او بیعت کردند. [2] .
صحیح البخاری - به نقل از عایشه چنین آورده: فاطمه، دختر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، به ابوبکر پیام داد که میراث خود از پیامبر خدا را میخواهد، که [ میراثش] آنچه را خداوند، بی جنگ و خونریزی در مدینه نصیب پیامبر صلی الله علیه وآله کرده بود و نیز فدک و باقیمانده خمس خیبر ... را شامل میشد؛ امّا ابوبکر، از این که چیزی از آنها را به فاطمه باز گردانَد، خودداری ورزید .
از اینرو فاطمه بر ابوبکر خشمناک شد و با او قهر کرد و تا هنگام مرگ با او سخن نگفت .
فاطمه پس از پیامبرصلی الله علیه وآله شش ماه زیست و چون وفات یافت، همسرش علی او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را از آن آگاه نساخت و خود بر او نماز خواند .
علی در زمان حیات فاطمه، نزد مردم، آبرویی داشت؛ ولی چون فاطمه در گذشت، مردم، با علی چنان رفتار نمودند که گویی او را نمیشناختند. پس با ابو بکر به مصالحه برخاست و با وی بیعت کرد؛ امّا در آن چند ماه [ که فاطمه زنده بود، هرگز ]بیعت نکرد. [3] .
الإمامة و السیاسة:
علی - که خداوند، گرامیاش بدارد - بیعت نکرد، تا آن که فاطمه - که خدا از آن دو خشنود باد - در گذشت. فاطمه پس از پدرش، تنها هفتاد و پنج شب زنده ماند. [4] .
مروج الذهب:
در بیعت علیعلیه السلام با ابو بکر اختلاف است. برخی میگویند که ده روز پس از وفات فاطمهعلیها السلام بیعت نمود و وفات فاطمهعلیها السلام هفتاد و اندی روز پس از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله بوده است. نیز گفته شده است که[ بیعت علیعلیه السلام ]سه ماه و یا شش ماه بعد بود و جز آن هم گفته شده است. [5] .
شرح نهج البلاغة - در یادکردِ داستان سقیفه :
امّا آنچه عموم محدّثان و برجستگانِ آنان میگویند، این است که علیعلیه السلام شش ماه از بیعت کردن، خودداری ورزید. [6] .
شرح نهج البلاغة:
شایسته است که خردمند بیندیشد که چرا علیعلیه السلام در بیعت با ابو بکر، شش ماه، یعنی تا درگذشت فاطمهعلیها السلام تأخیر نمود؛ اگر کار او درست بوده، پس انتصاب ابو بکر به خلافت، خطا بوده است و اگر کار ابو بکر درست بوده، پس تأخیر علیعلیه السلام در بیعت و حضور در مسجد، خطا بوده است. [7] .
منابع:
[1] مروج الذهب:307:2. نیز، ر. ک:الإمامة و السیاسة:31 - 30:1، مشاهیر علماء الأمصار:22.
[2] الکامل فی التاریخ:14:2، السنن الکبری:12732:489:6.
[3] صحیح البخاری:3998:1549:4، صحیح مسلم:52:1380:3.
[4] الإمامة و السیاسة:31:1، الردّة:47.
[5] مروج الذهب:309:2.
[6] شرح نهج البلاغة:22:2.
[7] شرح نهج البلاغة:24:20